عاشقانه ها | ||
|
شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم. به دو به سمت خاکریز می رفتیم. موضوعات مرتبط: برچسبها:
هفت نصيحت مولانا
گشاده دست باش، جاري باش، كمك كن (مثل رود)
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشيد)
اگركسي اشتباه كرد آن رابه پوشان (مثل شب)
وقتي عصباني شدي خاموش باش (مثل مرگ)
متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك)
بخشش و عفو داشته باش (مثل دريا )
اگر ميخواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آينه)
موضوعات مرتبط: برچسبها: شخصي به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟" موضوعات مرتبط: برچسبها:
مترسک به گندم گفت:ای گندم تو گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد... موضوعات مرتبط: برچسبها: موضوعات مرتبط: برچسبها:
به دنبال واژه ها مباش . . . كلمات فريبمان مي دهند . . . وقتي اولين حرف الفبا كلاه سرش برود فاتحه كلمات را بايد خواند. دكتر علي شريعتي موضوعات مرتبط: برچسبها:
سال ها پیش،زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان هاپکینز مشغول کار بودم،با دختری بیمار به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری نادری رنج می برد.ظاهرا تنها شانس بهبودی او،گرفتن خون از برادر هفت ساله اش بود.چرا که آن پسر نیز قبلا به همین بیماری مبتلا بوده و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بود. پزشک معالج،وضعیت بیماری لیزا را برای برادر هفت ساله ی او توضیح داد و سپس از آن پسرک پرسید:آیا برای بهبودی خواهرت حاضری به او خون اهدا کنی؟ پسر کوچولو اندکی مکث کرد و از دکتر پرسید:اگه این کار رو کنم خواهرم زنده می مونه؟ دکتر جواب داد:بله.و پسرک نفس عمیقی کشید و قبول کرد. او را در کنار تخت خواهرش خواباندند و دستگاه انتقال خون را به بدنش وصل کردند.پسرک به خواهرش نگاه می کرد و لبخند می زد و در حالیکه خون از بدنش خارج می شد،به دکتر گفت:آیا من به بهشت می رم؟!... پسرک با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود،چون فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهد! زندگی واقعی شما زمانی است که کاری برای کسی انجام دهید که توان جبران محبت شما را نداشته باشد. بنجامین فرانکلین موضوعات مرتبط: برچسبها: گفته شده است که عکس این دو پرنده در کشور اکراین گرفته شده است. میلیون ها نفر در کشور آمریکا و اروپا با دیدن این عکس ها گریه کرده اند. عکاس این عکس ها آنها را به بالاترین قیمت ممکن به روزنامه های فرانسه فروخته است و تمام نسخه های روزنامه در روز انتشار این عکس بطور کامل فروخته شده است.
در تصویر اول پرنده ماده زخمی روی زمین افتاده و منتظر جفتش می باشد
در تصویر دوم پرنده نر برای همسرش با عشق و دلسوزی غذا می آورد
در تصویر سوم پرنده نر مجددا برای همسرش غذا می آورد اما متوجه بی حرکت بودن وی می شود لذا شوکه شده و سعی می کند او را حرکت دهد
لحظه ای که متوجه مرگ عشق خود می شود و شروع به جیغ زدن و گریه می کند
در کنار جنازه همسرش می ایستد و همچنان به شیون می پردازد
در آخر مطمئن می شود که عشق به او باز نمی گردد لذا با غم و ناراحتی کنار جنازه وی آرام می ایستد
منبع: پارسی پیکس
موضوعات مرتبط: برچسبها:
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...كه وقتی تو اوج تنهایی هستی ، با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستی !؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: بعضی ها به پای هم پیر میشوند و بعضی دیگر بدست هم
موضوعات مرتبط: برچسبها: چه کسی می گوید : که گرانی شده است دوره ی ارزانیست! دل ربودن ارزان! دل شکستن ارزان! دوستی ارزان است...! دشمنی ها ارزان! چه شرافت ارزان! تن عریان ارزان! آبرو قیمت یک تکه ی نان... ودروغ از همه چیز ارزانتر قیمت عشق چقدر کم شده است! کمتر از آب روان وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان.............................................................. دکتر علی شریعتی موضوعات مرتبط: برچسبها: وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن !
«دکتر علی شریعتی» موضوعات مرتبط: برچسبها: زن عشق می کارد و کینه درو می کند.... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.... می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی ..... برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی ........ در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ............ او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی .......... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ......... او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ......... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ........ او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ......... و هر روز او متولد می شود ، عاشق می شود ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد..... و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد .......
« دکتر علی شریعتی »
موضوعات مرتبط: برچسبها: موضوعات مرتبط: برچسبها: فقط برای خودم هستم...!!!!!!!!!!
من..؟! چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست..... این من! نه زیبایم ، نه مهـربانم....نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...! فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست.... فقط برای خودم هستم...خوده خودم ! مال خودم ! صبورم و عجول!! سنگین...سرگردان...مغرور... قـانع ....با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!! و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم راهت را بگیــر و بـــــــرو حوالی ما توقف ممنــــوع است موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|