عاشقانه ها
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ها و آدرس papiros.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





شنیدن تعاریف عشق و ازدواج و پاسخ سوالاتی که درباره عشق از کودکان پرسیده شده می تواند به شناخت بیشتر روحیه کودکان کمک کند. در اینجا پاسخ های متعدد کودکان را در مورد عشق و ازدواج (در 2 گروه سنی) خواهیم خواند.

ابتدا پاسخ های کودکان 5 تا 10 سال را که به سوالاتی در مورد عشق و عاشقی پاسخ داده اند بخوانید :

بهترین سن برای ازدواج چند سالگی است؟
"۸۴سالگی! چون در آن سن مجبور نیستید کار کنید و می‌توانید هی دراز بکشید و به همدیگر ابراز علاقه کنید." جودی، 8 ساله
"مهد کودکم که تمام بشود، می‌روم و برای خودم دنبال زن می‌گردم!" تام، 5 ساله

در اولین قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه می‌گویند؟
"در اولین قرار ملاقات فقط به هم دروغ می‌گویند و این معمولا باعث می‌شود که از هم خوش‌شان بیاید و یک قرار دوم بگذارند." مایک، 10 ساله

بهتر است آدم ازدواج کند یا مجرد بماند؟
"دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها باید
ازدواج کنند چون یک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بیفتد و تمیز کند!" لینت، 9 ساله
"بابا این چیزها سردرد می‌آورد. من فقط یک بچه‌ام. من همچین بدبختی‌هایی نمی‌خواهم." کنی، 7 ساله

چرا دو نفر عاشق هم می‌شوند؟
"می‌گویند یکی به قلب آدم تیر می‌زند و این حرف‌ها، ولی مثل اینکه بقیه‌اش این قدر درد ندارد." هارلن، 8 ساله

عاشق شدن چطوری است؟

"مثل یک بهمن که برای زنده ماندن باید زود از زیر آن فرار کنی." راجر، 9 ساله
"اگر عاشق شدن مثل یاد گرفتن حروف الفبا سخت است، من یکی که نمی‌خواهم. خیلی طول می‌کشد." لئو، 7 ساله

نقش خوش‌تیپی در عشق چیه؟
"اگر می‌خواهید کسی که در حال حاضر جزئی از خانواده‌تان نیست، دوستتان داشته باشد، خیلی مهم نیست که خوشگل باشید." ژوانه، 8 ساله
"فقط قیافه مهم نیست. من را نگاه کنید. خیلی خوش‌تیپم. اما هنوز کسی پیدا نکرده‌ام که با من
ازدواج کند! " گری، 7 ساله
"زیبایی یک چیز ظاهری است، نمی‌تواند خیلی ماندگار باشد." کریستینه، 9 ساله

چرا عشاق دست هم را می‌گیرند؟
"می‌خواهند مطمئن شوند که حلقه‌هایشان نمی‌افتد، چون خیلی بالایش پول داده‌اند." دیو، 8 ساله

عقاید محرمانه درباره عشق؟
"من عشق را دوست دارم، فقط به شرطی که وقتی تلویزیون کارتون می‌دهد، اتفاق نیفتد." آنیتا، 6ساله
"عشق آدم را پیدا می‌کند، حتی اگر خودت را از آن پنهان کنی. من از 5 سالگی تلاش می‌کنم که خودم را از آن پنهان کنم ولی دخترها مدام پیدایم می‌کنند." بابی، 8ساله
"خیلی دنبال عشق نیستم. فکر می‌کنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافی سخت هست." رژینا، 10 ساله

ویژگی‌های شخصی برای اینکه عاشق خوبی باشید؟
"یکی از شما باید بلد باشد که خوب چک بنویسد، چون حتی اگر صد هزار کیلو هم عشق داشته باشید، باز هم یک قبض‌هایی هست که باید پرداخت کنید." آوا، 8 ساله



راه‌هایی که می‌شود کسی را عاشق خودتان کنید؟
"به آنها بگویید که فروشگاه‌های زنجیره‌ای شکلات دارید." دل، 6 ساله
"یک سری کارها را نکنید مثلا اینکه کتانی سبز بدبو داشته باشید. ممکن است با این کارتان توجه کسی را جلب کنید اما توجه، عشق نیست. " آلونزو، 9 ساله
"یکی از راه‌هایش این است که دختر مورد نظر را برای غذاخوردن بیرون دعوت کنید. حتما یک چیزی بخرید که دوست دارد؛ مخصوصا سیب‌زمینی سرخ کرده." بارت، 9ساله

چطوری می‌شود فهمید دو تا آدمی که توی رستوران غذا می‌خورند عاشق هم هستند؟
"فقط نگاه کنید و ببینید که مرد صورت حساب را برمی‌دارد یا نه. این راهی است که می‌شود فهمید
عاشق شده یا نه." جان، 9 ساله
"عاشق‌ها فقط به هم خیره می‌شوند و غذایشان سرد می‌شود. بقیه بیشتر به غذا توجه می‌کنند." براد، 8 ساله
"اگر یکی از آن دسرهایی سفارش بدهند که با آتش درست می‌کنند، عاشقند. چون یعنی قلب خودشان هم آن جوری است... توی آتش" کریستینه، 9 ساله

وقتی مردم می‌گویند: دوستت دارم، به چه فکر می‌کنند؟
"به خودشان می‌گویند: بله واقعا دوستش دارم. ولی کاش می‌شد حداقل روزی یک بار دوش بگیرد." میشله، 9ساله

چطور می‌شود عاشق ماند؟
"اسم زنتان را فراموش نکنید... این کار کل عشق را نابود می‌کند." راجر، 8 ساله


معنی عشق چیست؟گروهی متخصص و محقق در یک تحقیق این سوال را از گروهی کودک خردسال (کودکان 4 تا 8 سال) پرسیده بودند که بسیاری از پاسخهایی که بچه ها داده اند عمیق تر و متفکرانه تر از تصور بود !
و این هم پاسخ سوال " معنی عشق چیست؟ " از زبان این کودکان :

"وقتی کسی شما رو دوست داره، اسم شما رو متفاوت از بقیه می گه. وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنی که اسمت از جای مطمئنی به زبون آورده شده." بیلی، 4 ساله

"مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه و ناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش آرتروز گرفتن، این عشقه." زبکا، 8 ساله

"عشق موقعیه که دختره عطر می زنه و پسره هم ادکلون و دو تایی می رن بیرون تا همدیگر رو بو کنن." کارل، 5 ساله

"عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به شما."کریستی، 6 ساله

"عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و قبل از اینکه بدتش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه." دنی، 7 ساله

"عشق اون چیزیه که
لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره." تری، 4 ساله


"عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی." بابی، 7 ساله

"اگه می خواهی دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری، باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی." نیکا، 7 ساله

"
عشق اون موقعس که تو به پسره می گی که از تی شرتش خوشت اومده، بعد اون هر روز می پوشتش." نوئل، 7 ساله

"عشق مثل یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن." تامی، 6 ساله

"موقع تکنوازی پیانو، من تنهایی روی سن بودم و خیلی هم ترسیده بودم. به تمام مردمی که منو نگاه می کردن نگاه کردم و بابام رو دیدم که وول می خوره و
لبخند می زد اون تنها کسی بود که این کار رو می کرد. من دیگه نترسیدم چون عشق اون به من روحیه میداد." کیندی، 8 ساله

"مامانم منو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره چون هیچ کس دیگه ای شبها منو نوازش نمیکنه تا خوابم ببره." کلر، 6 ساله

"عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا." الین، 5 ساله

"عشق زمانیه که مامان، بابا رو خندون می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تیپ تره." کریس، 7 ساله

"عشق وقتیه که سگت می پره بغلت و صورتت رو لیس می زنه حتی اگر تمام روز تو خونه تنهاش گذاشته باشی." مری آن، 4 ساله

"می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینه که تمام لباسهای قدیمی خودشو می ده به من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره." لورن، 4 ساله

"وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن." کارل، 7 ساله

جالب بود نه؟؟!!! نظر شما درمورد عشق چیه؟

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 9 تير 1390برچسب:, ] [ 7:10 PM ] [ mary ]

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

اول : در یکی از محله‌های مرکزی شهر پاریس، دیواری وسیع جا خوش کرده است که سرامیک‌هایی لاجوردی تنش را پوشانده‌اند و روی آن با ۳۰۰ زبان زنده دنیا بیش از هزار بار به رنگی سپید نوشته شده است: «دوستت دارم»
سهم ما ایرانی‌ها هم، دو تا از آن دوستت دارم‌هاست که یکی از آنها بالای دیوار قرار گرفته است و دیگری تقریبا در مرکزش.

دوستت دارم‌های ایرانی جای خوبی قرار گرفته‌اند و چشم هر گردشگری دست‌کم یک بار آنها را می‌بیند، شاید به این دلیل که خط ایرانی زیباست، شاید هم به این خاطر که ما ایرانی‌ها به عاشقی معروفیم.

ما عشق را نسل به نسل در روح یادگاری‌های‌مان دمیده‌ایم، عشق اگر نبود، هنرهایمان ماندگار نمی‌شد، ادبیاتمان شکل نمی‌گرفت و بناهای تاریخی‌مان استوار نمی‌ماند، عشق اگر نبود دریا دریا گلزار شهدا و مفقودالاثر و جانباز نداشتیم و شاید اصلا ایرانی هم وجود نداشت چه، عشق، به همه آنها که به آن باور دارند، طعم جاودانگی می‌چشاند.

آن که این دیوار را بنا کرده، حتما می‌دانسته است که بازدیدکنندگانش، «دوستت دارم» را به همه زبان‌های دنیا نمی‌دانند، اما مطمئن بوده است که جادویی در این چند کلمه نهفته است که حتی بدون فهمیده شدن معنایش، چشم‌ها را می‌نوازد.

دوم : مثل خیلی از اهالی پایتخت، کلاف سردرگم ترافیک و گرانی کرایه تاکسی‌ها، توفیقی اجباری نصیبم کرده است که خیلی از روزهای هفته را، از محل کار تا خانه دو سه ساعتی پیاده‌روی کنم و هر روز، خواسته یا ناخواسته، چشم‌هایم بارها و بارها، روی آدم‌ها و بیشتر از آنها، خانه‌ها بگردد.

شهر من، به جز چند محله قدیمی که هنوز بافت تاریخی‌شان را حفظ کرده‌اند، رویش هندسی نامنظمی از آهن و سنگ و آجر و شیشه است که به هم پیچیده‌اند، در هم گره خورده‌اند، قد کشیده‌اند و در دودی غلیظ آرام گرفته‌اند تا شهری را بسازند که اجزایش و بخصوص خانه‌هایش هیچ همخوانی با هم ندارند و تقلید کورکورانه معماریشان از معماری غربی، جای خالی معماری سنتی و زشتی و آلودگی دیوارهایش، چشم‌ها را خسته می‌کند.

سوم: غرضم از نوشتن ماجرای دیوار دوستت دارم این نیست که بگویم ما ایرانی‌ها هم به دیواری مانند آن نیاز داریم، هر چند که اگر آن را داشتیم، دلمان خوش‌تر بود، اما حرفم این است که شهر ما، به پایتخت ایرانی‌های عاشق نمی‌ماند، اینجا شهری است که دیوارهایش «دوستت دارم» را فریاد نمی‌زنند، شهری که «دوستت دارم» را کم دارد.


                             www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

                              www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

                                  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 2:36 PM ] [ mary ]

                   به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  | BestIranGroups


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 2:4 PM ] [ mary ]

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ،اون همیشه مایه خجالت من بود

اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت

یک روز اومده بود  دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره

 خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟

 به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا   از اونجا دور شدم

روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت  هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره

فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم .  کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..کاش مادرم  یه جوری گم و گور میشد...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 1:48 PM ] [ mary ]

                                                   

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند اما پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.

آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 1:3 PM ] [ mary ]

هوا سنگین بود
آسمان بارانش گرفته بود
ودخترکی خیس از بی سرپناهی آهسته میگفت:
خدایا گریه نکن, درست میشه


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 12:7 AM ] [ mary ]

 

 

 

 

روزی مردی نزد پزشک روانشناس معروف شهر خود رفت. وقتی پزشک او را دید دلیل آمدنش را پرسید، مرد رو به پزشک کردو از غم های بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد.

مرد گفت: دلم از آدم ها گرفته از دروغگویی ها، از دورویی ها، از نامردی ها، از تنهایی, از خیلی ها از... , مرد ادامه داد و گفت: از این زندگی خسته شده ام، از این دنیا بیزارم ولی نمی دانم چه باید کنم، نمی دانم غم هایم را پیش چه کسی مداوا کنم

پزشک به مرد گفت: من کسی را می شناسم که می تواند مشکل تورا حل نمایید. به فلان سیرک برو او دلقک معروف شهر است. کسی است که همه را شاد می کند، همه را می خنداند، مطمئنم اگر پیش او بروی مشکلت حل می شود. هیچ کسی با وجود او غمگین نخواهد بود

مرد از پزشک تشکر کرد و در حالی که از مطب پزشک خارج می شد رو به پزشک کردو گفت: مشکل اینجاست که آن دلقک خود منم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, ] [ 11:51 AM ] [ mary ]

متولدين  ماه هاي مختلف و عشق

ميخواهيد با روحيات عاطفي متولدين هر ماه آشنا شويد ؟ اين مقاله را مطالعه نماييد

متولدين فروردين ماه :
به سوي من بيا
تا تو را حس كنم
و دنيا خواهد ديد
داستان عشقي سوزان را
كه شعله اش در قلب من خواهى بود

به هنگام عاشقي گويي در دنياي شواليه ها و پرنسس ها سر مي كند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

متولدين ارديبهشت ماه :
عشق را در چشمان من بنگر
چهره ي بر افروخته ام را ببين و عشق را حس كن
به صداي نفس هاي من گوش كن
و بشنو ترانه ي عشق را

عاشقي بي قرار است و كمرو ولي پر شهامت.
موسيقي بر او تاثير فراوان دارد.

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, ] [ 3:34 PM ] [ mary ]

دست خودم نیست

اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای
به خدا بدان که این دست خودم نیست!

اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست!

دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر
لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, ] [ 3:30 PM ] [ mary ]

چقدر سخته چيزي كه تا ديشب بود يادگاري صبح بلند شي و ببيني كه ديگه دوسش نداري

چقدر سخته كه بغض داشته باشي ،اما نخواي كسي بفهمه

چقدر سخته كه عزيزترين كست ازت بخواد فراموشش كني

چقدر سخته كه سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري

چقدر سخته كه روز تولدت ،همه بهت تبريك بگن بجز اوني كه فكر مي كني بحاطرش زنده اي

چقدر سخته كه غرورت رو بخاطر يك نفر بشكني بعد بفهمي كه دوست نداره

چقدر سخته كه همه چيز رو بخاطر يك نفر از دست بدي ، اما اون بگه نمي خوامت

چقدر سخته كه نباشه هيچ جائي براي آشتي بي وفاشه اونكه جونتو واسش گذاشتي

چقدر سخته تو زمستون غم بشينه رو برفا مي سوزونه گاهي قلب رو زهر تلخ بعضي حرفا

چقدر سخته اون كسي كه اومد و كردت ديوونت هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نميمونه

چقدر سخته اون كه مي گفت واسه چشات ميميره بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره

چقدر سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه نكنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

چقدر سخته كه دلي رو با نگات دزديده باشي وسط راه اما از عشق يه كمي ترسيده باشي

چقدر سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي اما وقتي كه بهار شد يه جور ازش جدا شي

چقدر سخته واسه ي اون بشكنه يه روز غرورت اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت

چقدر سخته اون كه ديروز تو واسش يه رويا بودي از يادش رفته كه واسش تو تموم دنيا بودي

چقدر سخته يه شب واسه چيدن ستاره بري ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره

چقدر سخته توي چشماي كسي نگاه كني كه تمام مهرت رو ازت دزديده و به جاش يه زخم هميشگي به قلب تو هديه داده و به جاي اينكه لبريز از كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري

چقدر سخته وقتي پشتت بهش دونه هاي اشك گونه هاي تورو خيس كنه اما مجبور بشي بخندي تا نفهمه كه هنوزم دوسش داري

چقدر سخته دلت بخواد دستت رو باز به ديواري تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه ي وجودت له شده

چقدر سخته تو خيالت ساعتها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچي جز سلام نتوني بگي

چقدر سخته گل خودتو تو يه باغ ديگه ببيني هزار بار تو خودت بشكني وآروم زير لب بگي:گل من باغچه نو مبارك


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, ] [ 2:39 PM ] [ mary ]

 

 

تصاویر عاشقانه تنهایی,تصاویر عاشق تنها,عکس عاشقانه,تصویر عاشقانه,دختر عاشق,دختر تنها


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, ] [ 2:10 PM ] [ mary ]
درباره وبلاگ

من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
برچسب‌ها وب
عشق (1)
فال (1)
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 109
تعداد نظرات : 75
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


Blog Icons

کد متحرک کردن عاشقانه های مری

کد پیغام خوش آمدگویی

مرجع کد اهنگ